اشعار شهناز امیرمجاهدی

مجموعه اشعار شهناز امیرمجاهدی در قالب ها و سبک های مختلف

اشعار شهناز امیرمجاهدی

مجموعه اشعار شهناز امیرمجاهدی در قالب ها و سبک های مختلف

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

من به ذهن آب هم شک کرده ام

مشک را بر دوش خود حک کرده ام


آب باید سیل می شد می دوید

سینه ی پست زمین را می درید


سیل باید تند می شد بی گمان

می برید از ناخدا دیگر امان


کاش طوفانی به پا می کرد آب

موج بر می داشت سمت آفتاب


با چه رویی من بنوشم آب را

آب این بازیچه ی مرداب را


آب از آتش شده سوزنده تر

از تبر بر جان من کوبنده تر


بی تو اما آب را آتش زنم

می زنم آتش به جانش دم به دم



چشمه باید خشک و سرگردان شود

رود باید تشنه و بی جان شود


آب با دریای ما خوش تا نکرد

کفش غیرت را چرا او پا نکرد


آب را بی آبرو کرد آن یزید

زندگی را از لب دریا برید


شیعه اما شرمگینم یا حسین

افعیی در آستینم یا حسین


آستینم مار پرور گشته آه

یوسفم اینجا اسیر قعر چاه


چون جنینی غصه هامان  در شکم

پشت ما از بار غم ها گشته خم


باز دنیا یک یزید آبستن است

باز سرهای عزیزان بی تن است


شرم بادا بر من و این زندگی

شرم بر خورشید و این تابندگی


شرم بر شبها و بر ماه تمام

شرم بر شمشیر کند انتقام


هم تو خورشید و هم عباست چو ماه

بی تو شد خورشید غرق اشتباه


تشنه ایم اینجا  ولی سیراب غم

آب دیگر می دهد ما را ستم


آب هم خود تشنه ات شد یا حسین

باز هم شرمنده ات شد یا حسین



#شهناز_امیرمجاهدی 


shahnaz_amirmojahedi@

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۵
شهناز امیرمجاهدی


زنگوله ی تابوت من باشی از این پس

من پیر گشتم در غمت تنها و بی کس

زیر بغل های تن فرسوده از غم

خود را عصا کن ای شراب کهنه و گس

ما را ببر با این عصا تا بی نهایت

با من که باشی دلخوشم ما را همین بس

دل را به دریا می زنم مست و سبکبال

چون ماهی اما روی موجت خارم و خس

در کوره ی آغوش خود ما را بسوزان

پیرم ولی در راه عشقت کال و نارس
shahnaz_amirmojahedi@
#شهناز_امیرمجاهدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۲
شهناز امیرمجاهدی