بغضی
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ب.ظ
بغضی ،عجیب روح مرا چنگ می زند
حرف از دل و شکستن و از سنگ می زند
ای عشق کاسه کوزه ی دنیا سرم شکست
در گوش من صدای غم آهنگ می زند
می خواهم از دو چشم سیاهت سفر کنم
اما بدان که پای دلم لنگ می زند
حتی خدای عشق مرا چشم های تو
با یک نگاه غم زده نیرنگ می زند
دردی عمیق پشت سرم می کند کمین
بر روی خاطرات خوشم رنگ می زند
آرام می کنم دل خود را ولی غمت
حرف از نزاع تن به تن و جنگ می زند
با اینکه اشک های مرا دید چشم تو
حرف جدایی از من ِ دلتنگ می زند
قلبم تپید تا وسط کوچه های غم
بیچاره فکر کرد کسی زنگ می زند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
۹۵/۱۲/۱۹