شنبه ها را زودتر آغاز کن زیبای من
منتظر نگذار عشق و عاشقی را پشت در
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
پس بزن رویای کال روزهای رفته را
یک شروع تازه را در باورت فریاد کن
#شنبه تون خیس😉❤️❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
از تو باید بگذرم با اینکه دنیای منی
رفتن از دنیا مگر جز مرگ چیز دیگریست
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
به این زمین کلنگی نمی شود دل بست
بکوب و برج بلندی بساز تا خورشید
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
رد شدی از من و یک آن به خودم لرزیدم
پس " کلاه من ِ بیچاره پس ِمعرکه است"
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amormojahedi
پرندگان مهاجر چقدر بی رحمند
درست موقع سختی به فکر ترک تواند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
بوسه بزن بر لب صبح و بخند
تا بچکد از دهنت آفتاب
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
هوای چشم های تو کمی تا قسمتی ابری
ولی چشم منِ عاشق عجب هنگامه ای دارد
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amormojahedi
قرار است در من خدا سر دهد
تمام غزل های ناگفته را
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
بیا به خواب من امشب چقدر دلتنگم
دقیق ساعت دیدار ما بگو چند است
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
به ذهن پنجره ی شب نمی رسد حتی
که من چگونه گذشتم از او به خاطر صبح
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
شاعر چشم توام پلک نزن عشوه نکن
همه ی قافیه ها در هم و بر هم شده اند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
روزی ام بودی ولی از دست من رفتی چه زود
مثل یک سیگار گشتم بر لبت یک لحظه دود
من گذشتم از تو و کردم فراموشت ولی
این دل سرگشته ی من غیرتی بود و حسود
شعرها را یک به یک آتش زدم در بیت خود
این دل وامانده ام باز از نگاهت می سرود
دل به سویی می خزید ومن به سوی دیگری
راه ما از هم جدا شد این به نفع ما نبود
از همان روزی که پای فتنه آمد در میان
زیر چشم شعرمن از غصه شد گود و کبود
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
وقت آن است که آتش بزنم جانم را
تا که سامان بدهم این دل حیرانم را
تو خدای من دیوانه شدی وای به من
باید آتش بزنم شعله ی ایمانم را
شاخه های تن من در تب یک سرما سوخت
کاش خاموش کنم فصل زمستانم را
غرق کابوس شده خواب زمستانی باغ
باید آرام کنم روح پریشانم را
هی به روح خود و غم های خودم میخندم
تا که رسوا بکنم گریه ی پنهانم را
ابر ها بارورند از تب آغوش خدا
من چرا باز کنم سفره ی بارانم را
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
عاشق یک شب بارانی و یک صبح ترم
آن شب و صبح تر از چشم تو الهام گرفت
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
ساعت انگار به بیداری من مشکوک است
ول کن زنگ زدن نیست چرا این همه سال
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
با دل عاشق من راه بیا
بگذر از فاصله کوتاه بیا
بی تو از چاله به چاه افتادم
لحظه ای بر سر این چاه بیا
آسمان دل من تاریک است
پس تو امشب عوض ماه بیا
دوست دارم که خرابت بشوم
مثل یک زلزله ناگاه بیا
مردم از دوری اگر ممکن هست
سر این صحنه ی جانکاه بیا
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
عشق فقط در پی آوازه است
منتظر فاجعه ی تازه است
طعم خوشش قد دهانم نبود
درد فقط بر تنم اندازه است
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
با مترسک هم تبانی می کنی؟
می پرانی خواب را از قصه ها
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
صبح رویای سپیدیست اگر بگذارند
دوری از شام پلیدیست اگر بگذارند
می توان هق هق شب را به خودش برگرداند
صبح لبخند جدیدی است اگر بگذارند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahna_amirmojahedi
پس بزن رویای کال روزهای رفته را
یک شروع تازه را در باورت فریاد کن
#شنبه تون خیس😉❤️❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
تکثیر
می شوم
در امتداد
آینه ی چشمت
کاش یکی مان را ببینی
#شهناز_امیرمجاهدی
یکشنبه ات بخیر کجایی چه می کنی؟
اینجا شلوغ کرده خیال تو در دلم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
خنده از شرم حضور غم تو آب شد و
سر درآورد به جای لبم از چشمانم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
ای مداد سیاه من برخیز
کودتایی سپید بر پا کن
واژه در انتظار آزادیست
بند و زنجیر حرف را وا کن
می تراشم سر تو را اکنون
با تراشی چهار تیغه و تیز
تند و تیز از ستاره ها بنویس
دور کن خواب را زخود برخیز
ای مداد سیاه آشفته
سر تراشیده ای قلند وار
کارت اینک پیام بیداریست
شب دراز و قلندران بیدار
تا نگردی تو کوچک و بی جان
نشود واژه ای پر آوازه
خط بزن واژه های نخوت را
کشف کن خود معانی تازه
ماشه را با تمام حس بچکان
رو به سمت حروف قرمز جنگ
دیگر از صلح و آشتی بنویس
تا که دنیای ما شود یکرنگ
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
گفتی خیال کن که برای تو مرده ام
این وقت صبح در دل من پس چه میکنی
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
نگاهت می کنم
نگاهم می کنی
حسرت در چشممان سگ دو می زند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
دنیا را آب برد
من روی تخته پاره ای
برای دریا شعر می نویسم !
#شهناز_امیرمجاهدی
تمام مرا با خودت برده بودی ؟
چرا پس میان زمین و هوایم؟؟
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
در آغوش توام ای شب ولی فکرم پر از فرداست
هزاران عقد با من بستی و نا محرمم هستی
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
پنج شنبست ولی کو خبر آزادی ؟؟
روح من در پس ِ آیینه اسیر است هنوز
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
پنج شنبست ولی دل به هوای جمعه
می رود هی ته ِ آن کوچه و بر می گردد
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
خواستم واضح بگویم دوستت دارم ولی
واژه ها لکنت گرفتند و زمان از دست رفت
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
آی دنیا قیمت یک خنده ی جانانه چند؟
با تو می آیم سر هر قیمتی دیگر کنار
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
واژه ها در نای نی ماسیده اند
کاسه ی احساس را لیسیده اند...
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
#سه_گانی_سپید
ای شب !
غربتت بی انتهاست
کوتاه بیا !
#شهناز_امیرمجاهدی
به رویت گلاب ای شبِ عاشقی
که آورده بالا دلم غصه را
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
یکشنبه ات ای دل بخیر و شادکامی
هر روز ، خود را در خودت یادآوری کن
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnax_amirmojahedi
چقدر بوی تو را میدهد دهانم هااااا
نفس کشیدم و این را دقیق حس کردم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
صبح دوشنبه ات را عشق است عاشقی کن
من هستم و تو هستی با یک خدای عاشق
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
وقتی کنارم نیستی تنهایی ام را
هی قطره قطره می چکانم روی دفتر
شعری برایت می نویسم از سر درد
هی واژه ها را می کنم از غصه پرپر
وقتی کنارم نیستی یک درد مبهم
سر را به روی شانه هایم می گذارد
بغض عجیبی با همه بی رحمی خود
راه گلویم را به شدت می فشارد
مردم برای چشم تو زیبای مغرور!
پس لااقل امشب تو هم تب کن برایم
این پازل آشفته و رویایی ام را
قدری کنار هم مرتب کن برایم
اصلا نفهمیدی مرا اما به پایت
می مانم و سر میکنم با ناله و درد
یک دل نه صد دل عاشقت بودم عزیزم
این آخرین حرف من است ای عشق برگرد
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
شرمنده ام ای دل مرا باید ببخشی
لطفا خودت را جای من یک لحظه بگذار
بس کن قضاوت را رهایم کن خرابم
دنیا شده روی سرم امروز آوار
من از خدای خود بریدم لعنتم کن
باید رها می کردمش مجبور بودم
بر تکه های پاره ی قلب خدایم
یک وصله ی جِر خورده ی ناجور بودم
شرمنده ،ای دل منتظر بودی به پایم
رفتم برایت سیب از باغش بچینم
از آه من باغ دلش آتش گرفت و
بر باد رفت عشق و همه دنیا و دینم
اصلا خدایا تا به حال عاشق شدی تو
یا عمر خود را ،هی تلف کردم به پایت
صد در صد از عشق زمینی بو نبردی
عاشق اگر بودی نمی کردم رهایت
وا میکَنم امشب تمام سنگ ها را
با تو خدای بی نظیر خوش خیالم
بیدار شو بشنوصدای خواهشم را
خواب جدیدی را نبین دیگر برایم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
میگذارم جای تو هی نقطه چین در زندگی
می شود جاهای خالی را برایم پر کنی ؟
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
کمر هفته سه شنبست بیا غصه نخور
با همین غم کمر هفته ی خود را نشِکن
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
شعر ما بچه یتیم است پدر می خواهد
شاعری ناله فقط نیست هنر می خواهد
کار من نیست که بر دوش کشم بارش را
حمل این بار گران پا و کمر می خواهد
ما به یک شاعر رگ گوی خفن محتاجیم
راستگویی که در این دوره جگر می خواهد
بی خطر نیست سفرهای برون مرزی شعر
شاعری خودروی ملیست خطر می خواهد
شعر ما نیست روان ؛ از حرکت افتاده
واژه ها خشک شده شاه فنر می خواهد
در شب شعر، هوا تیره و تار است چرا ؟
شمس اگر نیست ،شب شعر قمر می خواهد
جنگل شعر چه آشفته و بی قانون است
اینچنین جنگل آشفته تبر می خواهد
مرکز دایره ی شعر به هم ریخته است
بدترین دایره هم قطر و وتر می خواهد
واژه ها را همه از بیت خدا دزدیدند
بیت دربست خدا قفل به در می خواهد
طنز ِتلخم شود از خنده ی تو شیرین تر
قهوه تلخ است کمی شیر و شکر می خواهد
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
چقدر طرز نگاهت شبیه پنجره ایست
که روبروی من است و به روی من بستست
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
نفرین به حس لامسه وقتی قراراست
هرگز نگیرم دست های عاشقت را
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
خودم را به دستت سپردم خدا
رهایم نکن در زمین بشکنم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
آی رفیق
که شعرم را می خوانی
به تو مدیونم
تو را با درد خود آمیخته ام
آزارت میدهم
ببخش که در هوای مسموم شعرم
نفس می کشی
ببخش که همراه با استخوانهای شعرم
قلبت تیر می کشد
تو نعره ی خاموش منی
ممنونم که هستی
که از من برنمی گردی
که لکه های سیاه قهوه را
از فالم پاک می کنی
مجبورم از سر درد بنویسم
تو نخوان مرا خوب ِ من
نخوان مرا
تو چرا ؟
دوستت دارم
آی رفیق !
اما نه
نه
مرابخوان
تا میتوانی بخوان
هق هق شعرم را بر شانه هایت بنشان
آرامم کن
با خودم دوئل کرده ام
ماشه را می چکانم
میروم
تو سایه ام را نجات بده
فقط یادت باشد
شعراگر خوانده نشود
از درد به خود می پیچد
بخوان مرا و
حلالم کن 😔
تقدیم به دوستداران شعرم
دوستتان دارم قد شعرم
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
#شهناز_امیرمجاهدی
خوب می دانم
هنوز نبضت
زیر آوار
برای خاموش کردن آتش از جان پلاسکو
می زند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
اشکم حریف شعله های بی امان نیست
باران کجایی بر سر آتش بباری
#پلاسکو _#تهران
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
پس آتش هجران که میگفتند این بود؟
آتش به جان واژه ی تلخ جدایی !
#پلاسکو _ #تهران
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
از زیر این آوار راهی باز کردی
بال و پرت می سوخت و پرواز کردی
آری پرستو جان هوا سرد است اینجا
در فصل سرما کوچ را آغاز کردی
#پلاسکو
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
تهران ! پر از دردی چرا ؟ دردت به جانم
انگار من آتش گرفتم مهربانم!
تهران ! برایم خاطرت خیلی عزیز است
من قصه ی پر غصه ی آتش نشانم
#پلاسکو
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
غار تنهایی من
پر شده از
انسان هایی که
به روزهای نخستین
برگشته اند
#شهناز_امیرمجاهدی
وقتی کنارم نیستی تنهایی ام را
هی قطره قطره می چکانم روی دفتر
شعری برایت می نویسم از سر درد
هی واژه ها را می کنم از غصه پرپر
وقتی کنارم نیستی یک درد مبهم
سر را به روی شانه هایم می گذارد
بغض عجیبی با همه بی رحمی خود
راه گلویم را به شدت می فشارد
مردم برای چشم تو زیبای مغرور!
پس لااقل امشب تو هم تب کن برایم
این پازل آشفته و رویایی ام را
قدری کنار هم مرتب کن برایم
اصلا نفهمیدی مرا اما به پایت
می مانم و سر میکنم با ناله و درد
یک دل نه صد دل عاشقت بودم عزیزم
این آخرین حرف من است ای عشق برگرد
#شهناز_امیرمجاهدی
با صدای #منوچهر_ساکی
تقدیم به #همسران و #بازماندگان و #منتظران
#آتشنشان #ایرانی
تقصیر دیوارهای خاموش است
که ساعت دور بر می دارد
و ما زود تمام می شویم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
چله نشین توام در غزلم ختم توست
فاتحه ام را بخوان ختم من آغاز شد
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
همه ی نهنگ ها
خود کشی کردند؛
دریا هنوز آبیست
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞تقدیم به تو🌹🌹🌹
شعرم به خود می بالد،
وقتی با چشمان تو روبه روست.
در آبی چشمانت
سبز می شوم
شعرم را که می خوانی،
چشم هایت را می خوانم
خود را
در تو می بینم
وقتی گل به دست شعرم می دهی،
احساسم گل می کند
مدیون چشمان توام
بر من ببار
فدای چشم هایت
هزاران هزار عشق و احساس
به توبدهکارم
آری تو
تو که مرا می خوانی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
تقدیم به تو که پیوسته مرا می خوانی
ومن سعادت پاسخگویی به نگاه مهربانت را ندارم
مرا ببخش
ببخش
خاک پای تو هستم
دوستت دارم🌹
دوستت دارم🌹
دوستت دارم🌹
تو نباشی،
من هیچم
❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞تقدیم به تو🌹🌹🌹
شعرم به خود می بالد،
وقتی با چشمان تو روبه روست.
در آبی چشمانت
سبز می شوم
شعرم را که می خوانی،
چشم هایت را می خوانم
خود را
در تو می بینم
وقتی گل به دست شعرم می دهی،
احساسم گل می کند
مدیون چشمان توام
بر من ببار
فدای چشم هایت
هزاران هزار عشق و احساس
به توبدهکارم
آری تو
تو که مرا می خوانی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
تقدیم به تو که پیوسته مرا می خوانی
ومن سعادت پاسخگویی به نگاه مهربانت را ندارم
مرا ببخش
ببخش
خاک پای تو هستم
دوستت دارم🌹
دوستت دارم🌹
دوستت دارم🌹
تو نباشی،
من هیچم
❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
سخت است،
برای کسی بمیری؛
که برایش مرده ای.
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
زیر و رو کن شربت عشق مرا
ته کشیده شور مستی در دلم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
از بس نوشتیم :
بابا آب داد،
بابا نان داد؛
یادمان رفت ،بابا هم خدایی دارد
#شهناز_امیرمجاهدی
با همه آرامشم زار و پریشانم چرا
حق من آزادی و درکنج زندانم چرا
آب بدجور از سر و کول منِ حیران گذشت
غرق آب و تشنه ودرگیر بحرانم چرا
عهد بستم در تمام عمر خود انسان شوم
با همه انسانیت مانند حیوانم چرا
چون همه زاییده با درد و به دردی مرده اند
با هزاران وسوسه دنبال درمانم چرا
خنده های بی صدا کنج لبم کز کرده اند
با وجود خنده ها در گریه پنهانم چرا
من که دندان طمع را می کشم از بیخ و بن
پس تمام عمر خود درفکر یک نانم چرا
آرزوی "آن" ندارم مثل حافظ در دلم
من ندارم" آنی" و دلبسته ی "آنم" چرا
هفت خان زندگی را یک به یک طی کرده ام
باز هم بیچاره و در بند صد خانم چرا
می دهم گرما به محفل های سرد عاشقی
با تمام گرمی ام فصل زمستانم چرا
من اگر یک میزبانم خاکی و مهمان نواز
یک دو روزی در میان خانه مهمانم چرا
قول دادی تا مرا از نو بسازی خوب من
خانه ات آباد پس از ریشه ویرانم چرا
ابرهای بارور از چشم من افتاده اند
نیست ابری در من و آوای بارانم چرا
سد شدی در پیش راهم با دل سنگ و گچت
سد شدی آری ولی در حال طغیانم چرا
کاش تکلیف مرا روشن کنی ای عقل من
با همه دانایی ات پیوسته نادانم چرا
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amormojahedi
آینه خالی از من است
کجایم؟
صبحم بخیر !
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
عقربه ها
بی تو
پرنده ی خسته ای هستند
که نای پریدن ندارند
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
چقدر واژه در چشمانت داری
وقتی نگاهم می کنی ،
پر از شعر می شوم .
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
ای عشق برگرد
وقتی کنارم نیستی تنهایی ام را
هی قطره قطره می چکانم روی دفتر
شعری برایت می نویسم از سر درد
هی واژه ها را می کنم از غصه پرپر
وقتی کنارم نیستی یک درد مبهم
سر را به روی شانه هایم می گذارد
بغض عجیبی با همه بی رحمی خود
راه گلویم را به شدت می فشارد
مردم برای چشم تو زیبای مغرور!
پس لااقل امشب تو هم تب کن برایم
این پازل آشفته و رویایی ام را
قدری کنار هم مرتب کن برایم
اصلا نفهمیدی مرا اما به پایت
می مانم و سر میکنم با ناله و درد
یک دل نه صد دل عاشقت بودم عزیزم
این آخرین حرف من است ای عشق برگرد
اجرا:#محمدحسین(سکوت)
شاعر:#شهناز_امیرمجاهدی
https://telegram.me/navayesokout
روزی ام را حواله کرده خدا
سوی دستی از آستین بیرون
دست او هم دراز تر از من
شده ام من به او بسی مدیون
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
http://loveziba.com/poets-site/ey-eshghe-bargard/
بین خودمان باشد صبح است ولی انگار
شب روی تنم مانده خورشید نمی آید؟؟؟
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
وقتی
ستاره ها عاشقانه
به پای زمین بی بخار می سوزند
گُر می گیرم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
سلام آغاز بی پایان رویاست
سلام ای صبح رویایی کجایی؟
سلام عزیزانم روز خوبی داشته باشید❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
با همه آرامشم زار و پریشانم چرا
حق من آزادی و درکنج زندانم چرا
آب بدجور از سر و کول منِ حیران گذشت
غرق آب و تشنه ودرگیر بحرانم چرا
عهد بستم در تمام عمر خود انسان شوم
با همه انسانیت مانند حیوانم چرا
چون همه زاییده با درد و به دردی مرده اند
با هزاران وسوسه دنبال درمانم چرا
خنده های بی صدا کنج لبم کز کرده اند
با وجود خنده ها در گریه پنهانم چرا
من که دندان طمع را می کشم از بیخ و بن
پس تمام عمر خود درفکر یک نانم چرا
آرزوی "آن" ندارم مثل حافظ در دلم
من ندارم" آنی" و دلبسته ی "آنم" چرا
هفت خان زندگی را یک به یک طی کرده ام
باز هم بیچاره و در بند صد خانم چرا
می دهم گرما به محفل های سرد عاشقی
با تمام گرمی ام فصل زمستانم چرا
من اگر یک میزبانم خاکی و مهمان نواز
یک دو روزی در میان خانه مهمانم چرا
قول دادی تا مرا از نو بسازی خوب من
خانه ات آباد پس از ریشه ویرانم چرا
ابرهای بارور از چشم من افتاده اند
نیست ابری در من و آوای بارانم چرا
سد شدی در پیش راهم با دل سنگ و گچت
سد شدی آری ولی در حال طغیانم چرا
کاش تکلیف مرا روشن کنی #ای_عقل من
با همه دانایی ات پیوسته نادانم چرا
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amormojahedi
🎤 #اجرای_دکلمه_از_دایی_رضا
جمعه
۱۳۹۵/۱۱/۱۵
@KocheEhsasDaeireza
چقدر حجم خاطره ات زیاد است
تمام آغوشم را
پر کرده
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
تو را نفس می کشیدم
نیستی
نفس کم آوردم
ببخش !
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
چشم تو پر از وسوسه ی آشوب است
بیدار نشو شهر به هم می ریزد
سلام صبحتون پر از آشوب عشق❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
خواب رفتست خدا ! ساعت بیداری من
کوک کن حس مرا ، عقربه بیدار شود
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
دوست دارم همه ی قافیه ها درد شود
تا که شعرم سر این درد کمی مرد شود
همه ی دل خوشی زندگی ام درد شده
وای از آن روز که غم دلزده و سرد شود
می برد رو به جلو درد، مرا می ترسم،
ناگهان شامل فرمان عقب گرد شود
در دلم حس عجیبیست خدایا نکند
که دل درد کشم طعمه ی هر فرد شود
آه اگر درد به جایی برسد کین دل من
از در خانه ی رویایی غم طرد شود
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
عجب بیتی است چشمانت دو مصراع لطیف و تر
و من عمریست می خوانم همین تک بیت زیبا را
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
صبح بازیچه ی دستان من و توست مگر
هر چه در می زند انگار که خوابند همه
سلام صبحتون سرشار از بیداری❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
بیش از این خلوت نکن با پنجره
دور برمی دارد انگار انتظار
سلام جمعه تون ناب ❤️
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
نکند
با چشمان آبی ات
دنیای فردا را خاکستری ببینی !
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
می شوم باران چشمت آسمانم می شوی ؟
بعد از این بارندگی رنگین کمانم می شوی ؟
ابری و آشفته و بارانی و طوفانی ام
تا در آغوش توام آرام جانم می شوی ؟
تک درختم برگ هایم را بریز عریان شوم
از تمام فصل ها فصل خزانم می شوی ؟
قبله را گم کرده ام هر سو که می گردم تویی
منتظر در سجده گاهم پس اذانم می شوی ؟
لقمه ای برداشتم قد دهانم نیست حیف
عشق من شرمنده ام قد دهانم می شوی ؟
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
یکشنبه را با یاد تو آغاز کردم
آغار کن یکشنبه ات را در دل من
سلام یکشنبه تون بخیر🌹
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
بهترین گل های قرمز باز تقدیم تو باد
ای که رنگ آبی دریا بود چشمان تو
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
دل به دریا زن تو ای قرمز ترین گل در چمن
سر در آور از میان موج های آبی اش
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
با دل عاشق من راه بیا
بگذر از فاصله کوتاه بیا
بی تو از چاله به چاه افتادم
لحظه ای بر سر این چاه بیا
آسمان دل من تاریک است
پس تو امشب عوض ماه بیا
دوست دارم که خرابت بشوم
مثل یک زلزله ناگاه بیا
مردم از دوری اگر ممکن هست
سر این صحنه ی جانکاه بیا
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
🎤 #اجرای_دکلمه_از_دایی_رضا
@KocheEhsasDaeireza
دربی چشمان تو آبی است اما ای رقیب!
باید اینک خط قرمز روی چشمانت کشم
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
خواستم واضح بگویم دوستت دارم ولی
واژه ها لکنت گرفتند و زمان از دست رفت
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
سپید که می گویم برایت،
چشمانم سیاهی می رود
بس که واژه ها
بی هیچ قید و بند،
بی هیچ قافیه
ردیف می شوند و
دور بر می دارند به سمتت
درست سر بزنگاه
سر از یقه ات در می آورند
واژه ها
جلوی چشمانت
گیج می زنند
پاهاشان در هم می پیچد
زمین می خورند
غافل از آنکه
به جایی چشم دوخته ای
و غزل می بافی
برای معشوقت
سخت است
وقتی
واژه ها زمین می خورند!
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
همه چیز ، جریان دارد
جز من ؛
سنگم در میان رود خانه .
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
-سر نخ عشق تویی یک گره کور بزن
بین آغوش من و بستر بی فردایت
سرنوشت منِ دیوانه گره خورده عجیب
با نگاه تو و آغوش پر از رویایت
- سرنخ عشق تویی من گره کور توام
گره عشق مرا باز کن ازاد شوم
پیله کن بر تن من تا که بگردم دورت
دوست دارم که درین غائله بر باد شوم
-دست من نیست که عاشق شده ام میفهمی
رد شدی از من و یکباره دلم ویران شد
غرق گشتم ته دریای جنون چشمت
اتفاقی که نیفتاد فقط طوفان شد
-رد شدم از تو و ماندم دو قدم آن سو تر
دست من هم که نبود عاشق و شیدا شده ام
حال من بهتر از احوال تو و چشمت نیست
بی گمان ببشتر از چشم تو رسوا شده ام
-می دویدم به چه سرعت همه جا با دل خوش
پای عشق تو که آمد به میان لنگ شدم
لحظه ها از کف من رفت و از آن روز به بعد
بین احساس خود و عشق تو در جنگ شدم
-آه برخیز بیا نعره نزن بغص نکن
زیر باران خدا داد بزن اشک بریز
می شوم چتر برای دل بارانی تو
تا شوی از من و از چتر وجودم لبریز
اجرا: #محمد_حسین(سکوت) و #میترا_قلعه پور
شاعر: #شهناز_امیرمجاهدی
https://telegram.me/navayesokout
دلتنگم باش !
تا دوام بیاورم
در وسعت تنهایی خود
#شهناز_امیرمجاهدی
@shahnaz_amirmojahedi
@shahnaz_amirmojahedi
ستاره ی من چشمک نزن
درگیر جاذبه ی زمینم
پرواز ممکن نیست
#شهناز_امیرمجاهدی