زنگوله ی تابوت من باشی از این پس
يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۲ ق.ظ
زنگوله ی تابوت من باشی از این پس
من پیر گشتم در غمت تنها و بی کس
زیر بغل های تن فرسوده از غم
خود را عصا کن ای شراب کهنه و گس
ما را ببر با این عصا تا بی نهایت
با من که باشی دلخوشم ما را همین بس
دل را به دریا می زنم مست و سبکبال
چون ماهی اما روی موجت خارم و خس
در کوره ی آغوش خود ما را بسوزان
پیرم ولی در راه عشقت کال و نارس
shahnaz_amirmojahedi@
#شهناز_امیرمجاهدی
۹۵/۰۹/۰۷